به گزارش شهرآرانیوز، سینما و تلویزیون، به دلیل ارتباط گسترده و مستقیم با مخاطب، توان تأثیرگذاری عمیقی بر نگرشها، سبک زندگی و انتخابهای فرهنگی دارند. اگر تأثیر دوسویه جامعه و رسانه را بپذیریم، یعنی هم آثار سینمایی بازتابدهنده واقعیتهای اجتماعیاند و هم میتوانند بهمرور سازنده یا تغییردهنده الگوهای فرهنگی باشند، ضرورت بازنگری در برخی موضوعات نمایانتر میشود. یکی از این مسائل، نوع پوشش زنان و بهویژه بازنمایی «حجاب برتر» و زنان چادری در تولیدات سینمایی و تلویزیونی است.
دههشصتیها و پیشترها، سریال «در پناه تو» را خوب به خاطر دارند؛ جاییکه لعیا زنگنه در نقش مریم افشار با حجاب چادر، توانست الگوی تازهای در ذهن بسیاری از دختران ایجاد کند. سالها بعد نیز مجریای دیگر با مدل و رنگبندی متفاوت چادر، موج تازهای از الگوسازی رسانهای را رقم زد و بسیاری از دختران، سبک پوشش آزاده نامداری را تقلید کردند. این نمونهها نشان میدهد رسانه، چه در جهت مثبت و چه منفی، توان الگوسازی پرقدرتی در حوزه پوشش دارد.
اما با نگاهی به آثار سینمایی، متأسفانه بخش زیادی از شخصیتهای چادری در قالب تیپها و کلیشههایی تصویر شدهاند که مخاطب را پس میزند. در «علیسنتوری»، مادرِ چادری شخصیت اصلی، زنی سختگیر و غیرقابلگفتوگوست. در «عرق سرد»، سحر دولتشاهی در نقش سرپرست تیم فوتسال زنان، با برخوردهای افراطی و خشن معرفی میشود. در «در کوچه بینام»، مادر چادری، دختری را که درک نمیکند، مدام تحت فشار قرار میدهد. در بسیاری از آثار دیگر نیز چادر تنها در موقعیتهایی، چون زندان، فقر، عزاداری یا طبقات فرودست دیده میشود.
طبیعی است با چنین تصویر یکسویهای، نتوان انتظار داشت بازنمایی درستی از زنان چادری ارائه شده باشد. این در حالی است که نمونههای موفقی هم در سینمای ایران وجود دارند؛ مانند «ویلاییها» اثر منیر قیدی، «شیار ۱۴۳» ساخته نرگس آبیار و «طلا و مس» از بهروز شعیبی که توانستهاند شخصیتهای چادری را عمیق، انسانی و باورپذیر به تصویر بکشند.
در جامعه امروز، زنان بسیاری را میبینیم که با چادر در نقش استاد دانشگاه، پزشک، فعال اجتماعی، کارآفرین و مدیر حضور دارند؛ بنابراین نباید شخصیت زن چادری در سینما صرفاً به سینمای مذهبی یا مقاومت محدود شود. بازنگری، نقد، گفتمان فرهنگی و تأمل درباره الگوهایی که رسانه به جامعه ارائه میکند، میتواند نقش مهمی در اصلاح این تصویر داشته باشد.